کارگردان فیلم های سینمایی «آقا یوسف» و «ماهی ها عاشق می شوند» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس اظهار داشت: بی توجهی به شعر و ادب فارسی در هنرهای نمایشی دو علت دارد؛ یک نویسندگانی که تبحر و تخصصی در این حوزه ندارند و دوم مدیرانی که اصلاً دغدغه شان چنین مسائلی نیست!
وی در همین راستا ادامه داد: شعر و ادب فارسی که نمی تواند از بیرون به تئاتر و سینما و... الصاق شود؛ شعر و ادبیات که خود به خود نمی تواند به فیلمنامه ها و نمایشنامه ها الصاق شود؛ این به عهده نویسندگان قادر است که بتوانند شعر و ادبیات فارسی را جذب آثار خود کنند اما نویسنده ای نداریم که قادر باشد با تکیه به شعر و ادب فارسی مباردت به نگارش اثر کند!
دکتر رفیعی خاطرنشان کرد: ما شاعر و اهل ادب در کشورمان زیاد داریم اما خوب این ها هیچ ارتباطی با نمایشنامه نویسان و فیلمنامه نویسان ندارند. بنده معتقدم شما باید بروید و از نمایشنامه نویسان و فیلمنامه نویسان سوأل کنید که چرا در آثار شما هیچ خبری از شعر و ادب فارسی نیست؟ البته شک دارم که آن ها بتوانند پاسخگوی پرسش شما باشند.
این هنرمند پیشکسوت تأکید کرد: من باب مثل عرض می کنم که بنده به عنوان یک کارگردان نمی توانم شعر و ادب فارسی را به اثرم سنجاق کنم؛ مثلاً اگر قرار باشد من نمایشی را روی صحنه ببرم بر اساس نمایشنامه ای که انتخاب کرده ام کار می کنم و با تمام عشقی که به ادبیات فارسی دارم نمی توانم کاری کنم که در راستای خدمت به شعر و ادب فارسی باشد.
این استاد دانشگاه متذکر شد: بنده فکر می کنم ما محتاج آن هستیم که جلساتی را برگزار کنیم و تلاش داشته باشیم تا نویسندگانی را که گرایش به فیلمنامه نویسی و نمایشنامه نویسی دارند را جذب کنیم و آن ها را پرورش دهیم تا بتوانند آثار خوب و بدیعی را با تکیه بر شعر و ادب فارسی خلق کنند. بی تردید این کار بسیار بهتر از آن است که بیاییم و از یک عده افراد مدعی بهره ببریم که ادعاهای شان به هیچ دردی نمی خورد!
وی در پاسخ به این پرسش که به عقیده شما نقش مدیریت فرهنگی کشور بالاخص مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان سینمایی و مرکز هنرهای نمایشی در بی توجهی به شعر و ادب فارسی تا چه میزان است تصریح کرد: مسلم است که همه کمبودهای حوزه فرهنگ از جمله کمبود توجه به شعر و ادبیات فارسی به مدیران و سیاست گذاران فرهنگی باز می گردد؛ بنده به ضرس قاطع می گویم کسانی که در رأس هستند کوچکترین درکی از تئاتر ندارند جه برسد به مقولات حساس و جذابی از جمله پرسش شما!
دکتر رفیعی در همین راستا ابراز داشت: این ها هیچ کدام اهل تئاتر و اهل هنر نیستند! اصلاً هنر مسأله شان نیست. تئاتر مسأله متولیان فرهنگی مملکت و سیاست گذاران نیست و برای همین هم روز به روز بیشتر به زوال و مرگ خویش نزدیک می شود. توقع شما که در این باره پرسش می کنید توقع به جا و درستی است اما در شرایط فعلی این توقع شما به زعم این افراد زیادی تلقی می شود.
کارگردان نمایش های «در مصر برف نمی بارد» و «شازده احتجاب» افزود: شما بیایید از این متولیان سوأل کنید که اصلاً نقش تئاتر در یک جامعه چیست؛ اگر توانستند پاسخ شما را بدهند آن وقت تازه اول کار ما با این ها است اما بنده معتقدم این ها پاسخی برای این پرسش ندارند. این ها مصدر یک کاری بودند و یک مرتبه آمدند و متصدی تئاتر شدند و ممکن است پس فردا بروند مدیریت نهادی مانند اداره ثبت اسناد را در دست بگیرند! این ها فقط کسانی هستند که باید صاحب یک شغل باشند و تصادفاً قرعه به اسم شان افتاده که مصدر تئاتر و هنر شوند و این باعث تأسف و اندوه است.
وی در بخش دیگری از این گفتگو یادآور شد: من یادم است نمایشی را سال ۱۳۷۵ روی صحنه بردم با عنوان «عروسی خون» اثر لورکا؛ او شاعر بزرگ اسپانیایی و در عین حال نمایشنامه نویس بزرگی است و آثارش شاهکار است. من تا امروز ۳ تا از آثار سترگ لورکا با عنوان های «یرما» و «خانه برناردا آلبا» و «عروسی خون» را روی صحنه بردم. هر سه نمایش لورکا نمونه جالبی است از آنچه شما طالبش هستید! شعر و ادب در آثار لورکا با درخشش عجیبی وجود دارد و خود لورکا می گوید که هیچ ممکلکتی بدون عشق نمی تواند باشد و هیچ عشقی نمی تواند تجلی یابد مگر از طریق شعر و ادبیات؛ به هر صورت این را به خوبی یادم است که در اثر «عروسی خون» که اولین کاری بود که سال ۷۵ کردم قطعه ای در جایی بود که به دنبال چند بیت شعر خود لورکا در تعریف از عشق آمده بود. آن موقع اسپانیا تحت سلطه دیکتاتور فرانکو بود. من به خودم اجازه دادم اندک مداخله ای در نمایشنامه بکنم و یادم است نیاز به قطعه ای شاعرانه داشتم و از دو تا شعر متعلق به شاملوی بزرگ و دیگری متعلق به فروغ فرخزاد بزرگ استفاده کردم و آن را جذب اثر لورکا کردم چرا که کمبود را حس می کردم و چاره ای نداشتم جز اینکه دست به دامان شاعران خودمان شوم.
دکتر رفیعی در خاتمه این گفتگو افزود: این یک مثال بود برای اینکه بگویم حتی نمایشنامه تحسین شده و بزرگی مانند آنچه لورکا نوشته شاید در جایی نیاز داشته باشد تا از ادبیات و شعر برای قوی و غنی تر شدن خود وام بگیرد اما متأسفانه این مسأله مهم را یا بسیاری افراد باور ندارند و یا اصلاً نمی خواهند به آن توجهی داشته باشند.
ارسال نظر